تحلیل ناآرامیهای شهریور ۱۴۰۱ از زبان سید محمود نجاتی حسینی
تاریخ انتشار: ۷ مهر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۰۹۹۸۶۱
با اعلام خبر فوت مهسا امینی بعد از فراخوانی در گشت ارشاد، ناآرامیها در نقاط مختلف کشور شکل گرفته و در بسیاری از نقاط به اغتشاش و درگیری کشیده شده است. اما منشا این اعتراضات، عوامل گسترش ناگهانی آن و راهکارهای درست رویارویی با آن، موضوعاتی مهم و پیچیده است که بررسی آنها، نیازمند دریافت نظر نخبگان است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در همین زمینه، دفتر پژوهش ایرنا مصاحبههایی با نخبگان، اندیشمندان و جامعه شناسان با رویکردهای مختلف را در برنامه دارد که به تدریج منتشر میشود.
پیش از این گفتوگوهایی با «عماد افروغ» جامعهشناس،
«مهدی جمشیدی» عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی،
«عباس عبدی»، تحلیلگر و جامعهشناس،
«حامدحاجیحیدری» عضو هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
و دکتر «نعمتالله فاضلی» انسانشناس و عضو پیشین هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در این باره ارائه شده است.
آنچه در پی میآید، مصاحبه دفتر پژوهش ایرنا با «سید محمود نجاتی حسینی» پژوهشگر مطالعات علم و دین است:
جنس، شکل و بیان مطالبات مردم متمایز از اعتراضات گذشته است
از نظر دکتر نجاتی، معترضان مشارکتکننده در هر شکل اجتماعی سیاسی از اعتراض ماهیتاً مطالبهگر هستند؛ یعنی هم چیزی میخواهند به عنوان مطالبه مثبت و ایجابی و هم چیزهایی را نمیخواهند، به عنوان مطالبه منفی و سلبی. مثلاً در سطح جوامع جهانی و در همه اعتراضات اجتماعی سیاسی یک سده اخیر درخواست آزادی، رفاه و بهزیستی، امنیت،سلامت و آینده بهتر، پایبندی حکومتها و عمل به حقوق بشر و شهروندی یک مطالبه مثبت و ایجابی جهانی (و همچنین منطقهای و ملی و محلی) است؛ و در عوض حذف تبعیض، ستم، نابرابری، بیعدالتی و محرومیت هم یک مطالبه منفی و سلبی در سطح جهانی و ملی و محلی است.
نجاتی حسینی: مطالبه ایرانی اما جهانی شده زن – زندگی – آزادی» فینفسه و لنفسه جنسیتی و زنانه و فمنیستی است و باید آن را قطعاً جدی گرفت
با این حال اگر بخواهیم تاریخی و مستند بحث کنیم، میتوانیم به دوره معاصر ایران نگاه کنیم، به ویژه به اعتراضات اجتماعی سیاسی یک و نیم دهه اخیر ازجمله خرداد ۱۳۸۸ ، دی ۱۳۹۶،آبان ۱۳۹۸، تابستان ۱۴۰۰ و اعتراضات اخیر در شهریور و مهر ۱۴۰۱ ایران که مستعد و بایسته تحلیلهای جامعه شناختی گسترده، تبیینهای کمّی و تفسیرهای کیفی فرهنگی - اجتماعی و سیاسی - حقوقی است.
نجاتی حسینی اظهار داشت: اعتراضات اخیر ۱۴۰۱ چون از لحاظ جامعه شناختی در تحلیل بنده «پست مدرنیستی» (متنوع و متکثر و چند قومی فرهنگی زبانی جنسیتی) و «فمنیستی» (زنانهگرا و زنانهمحور و زنانه حضور بامطالبات زنانه) و «سکولاریستی» (فارغ از مطالبات دینی و دغدغههای دینی) و «رسانهای شده» (استفاده گسترده از شبکه های اجتماعی مجازی و نیز قرارگرفتن خبر اعتراضات تحت پوشش خبری گسترده رسانههای جهانی و شبکه های رادیو تلویزیونی ماهوارهای فارسی زبان خارج از کشور) هستند؛ بنابراین جنس مطالبات و شکل بیان آنها و حتی شیوه مواجهه نیروهای امنیتی و انتظامی با آن هم متمایز از اعتراضات ۸۸ و ۹۶ و ۹۸ و ۱۴۰۰ بوده است.
به عنوان نمونه، مطالبه محوری اعتراضات ۱۴۰۱ وفق شعار جهانی شده آن «زن – زندگی - آزادی» است و بسیار ماهیتاً جنسیتمحور و فمنیستی و پست مدرنیستی و سکولاریستی است؛ البته به همان معنایی که کمی پیش عرض کردم. این مطالبه محوری طبیعتاً با کار – وظیفه محول شده به نهاد سازمان «گشت ارشاد» یا به صورت رسمی و قانونی آن «پلیس امنیت اخلاقی» کولزیوم و برخورد دارد و به تبع میتواند از لحاظ اجتماعی، فرهنگی و سیاسی حقوقی هم فی نفسه(ذات کار) و هم لنفسه (نحوه کار) مسالهساز باشد.
اما از آنجا که وفق «منطق اجتماعی» و «مکانیزم واقعیت اجتماعی» رخ دادن هر رخدادی از جمله اعتراضات اجتماعی سیاسی مانند اعتراضات شهریور –مهر ۱۴۰۱ نیازمند یک «میدان علل» (محیط انباشته شده از علل و دلایل موثر بر شکل دان به یک رخ داد) و یک «عامل ماشه» (عامل مؤثر و مقوم نهایی که مانند کبریت در یک انبار باروت عمل میکند و حادثه را میترکاند و منفجر میکند) است؛ بنابراین گشت ارشاد و فاجعه مهسا – ژینا امینی نقش عامل ماشه برای رخ دادن اعتراضات اخیر تلقی میشود. «میدان علل» هم همانا «انباشت انفجاری اعتراضی» مطالبات نسلی و مطالبات زنانه بیان نشده و برآورد نشده نسلی جوانان و نوجوانان دختر و پسر دهههای ۱۳۶۰ -۱۳۹۰ و عقدههای اجتماعی، فرهنگی سیاسی درگلومانده چند نسل مؤثر و مهم نسبت به «عملکرد سیستم» و شیوه و «سبک زندگی روزمره» در جامعه است.
باید بروزات اجتماعی - سیاسی اعتراضی انفجاری را جدی گرفت
این پژوهشگر مطالعات علم و دین در خصوص طیف سنی اجتماعی- فرهنگی طبقاتی شرکتکنندگان دراین اعتراضات گفت: طیف و پیوستار جامعهشناختی به اصطلاح «نیروهای اجتماعی» (یعنی کنشگران، کارگزاران و مشارکتکنندگان) خیزشهای اجتماعی سیاسی- فرهنگی اعتراضی اخیر در ایران اسلامی ما چند نسلی و چند گروهی هستند. منظور نسل دختران و پسران دهههای ۱۳۶۰و ۱۳۷۰ است که قاعدتاً تجربه زیسته حضور در اعتراضات قبلی را نداشته و نیز همچنین بخشی از دختران و پسران نسل ۱۳۸۰ (و یحتمل اندکی هم نسل نوجوان ۱۳۹۰) است که قاعدتاً و احتمالاً اولین تجربه زیسته حضور آنها شرکت فعال دراعتراضات تابستان ۱۴۰۰ و شهریور - مهر ۱۴۰۱ است.
وی افزود: حضور در این اعتراضات برای این نسلها که از گروه اجتماعی «دانشآموز – دانشجو» هستند و از نقش طبقه اجتماعی و پایگاه اجتماعی آنها (بالا / متوسط/ پایین) هم میتوان فعلاً صرفنظر کرد؛ برای این نسلها و گروهها از لحاظ جامعهشناختی یعنی نوعی «دیده شدن اجتماعی» و «به رسمیت شناخته شدن سیاسی» و «به حساب آمدن حقوقی» از سوی سیستم و جامعه است و منطقاً عقل مدیریتی و عقلانیت سیاسی در حکمروایی نیز حکم میکند که باید این بروزات اجتماعی- سیاسی اعتراضی انفجاری را جدی گرفت؛ و به تبع و به نحو مقتضی و وفق مصالح ملی و دینی که داریم و اساس هویت ملی مذهبی ما نیز هست، سیاستهای اجتماعی فرهنگی حقوقی این مرزوبوم پرگهر معنوی تمدنی را به سمت دیدن و برآورده ساختن مطالبات نسلی و یا در سازگاری با آنها جهت داد.
مطالبات زنان را باید جدی گرفت
نجاتی حسینی یکی از خصایص جامعهشناختی اعتراضات سراسری و جهانی شده شهریور- مهر ۱۴۰۱ ایران اسلامی را «جنسیتی بودن و زنانه بودن بودن» آن دانست و اظهار داشت: هر چند در جریان فرایند منتهی به «انقلاب اسلامی مردمی ۱۳۵۷» زنان سنتی و مدرن ما حضور جدی و پرشوری داشتند و هر چند در اعتراضات خرداد ۱۳۸۸ هم نسبتاً چنین بود به ویژه در کلان شهر و متروپل تهران و چند شهر بزرگ و بازهم زنان (مادران ودخترانشان) مشارکت فعال داشتند اما ما تنها شاهد «حضور زنانه» بودیم و نه «مطالبات زنانه» (در دی ۱۳۹۶، آبان ۱۳۹۸ و تابستان ۱۴۰۰ هم این گونه بود فقط حضور زنانه بود و بس) . بنابراین آنچه یک خیزش اعتراضی را فمنیستی و زنانه میکند صرف «حضور زنانه» نیست، بلکه بروز، ظهور و وجود «مطالبات زنانه» است – یعنی آنچه تنها در پویش اعتراضی رو به گسترش شهریور – مهر ۱۴۰۱ شاهد آن هستیم. «مطالبه ایرانی اما جهانی شده زن – زندگی – آزادی» فینفسه جنسیتی، زنانه و فمنیستی است و باید آن را قطعاً جدی گرفت حتی اگراین اعتراضات هم جمع شود. زیرا این «مطالبات فمنیستی» موتور محرکه همه سیاستهای اجتماعی، فرهنگی،حقوقی و سبکهای زندگی آینده زنان و دختران این مرزوبوم ایرانی اسلامی و نیز پویشها و خیزشهای اعتراضی انفجاری بعدی است.
نجاتی حسینی: باید بروزات اجتماعی - سیاسی اعتراضی انفجاری را جدی گرفت و سیاستهای اجتماعی فرهنگی حقوقی این مرزوبوم پرگهر معنوی تمدنی را به سمت دیدن و برآورده ساختن این مطالبات نسلی و یا در سازگاری با آنها جهت داد.
راهحل اعتراضات اخیر سیاست گفتگویی است نه سرکوب
این پژوهشگر مطالعات علم و دین میگوید: از سال ۲۰۰۰ میلادی (۱۳۸۰ شمسی) در سطح جهانی توجه به «سیاست خیابانی» street politics and policy گسترده و در برنامه و دستور کاری جنبشهای اجتماعی قرار گرفته است؛ یعنی اصالت دادن به لزوم و ضرورت و اهمیت و جدیت قطعی حضورگسترده و تماموقت همه مردمان معترض کف خیابان برای تغییر و تصحیح سیاستها و تاثیرگذاری بر عملکرد حکومتها و دولتها و حتی به صورت رادیکال آن انقلاب و تغییر رژیم تا حصول به نتیجه مطلوب و مقصود.
چند نظریهپرداز برجسته جهانی از جمله به صورت خاص «اسلاوی ژیژک» فیلسوف اجتماعی سیاسی شوریده اسلونیایی (و آلن بادیو و ژاک رانسیر فرانسوی) این سیاست خیابانی را در برابر «سیاست گفتگویی» هابرماس discursive politics and policy نهادهاند چون بنای سیاست گفتگویی لزوماً حضور در خیابان نیست بلکه به ضرورت گفتگوی میان مردمان با حکومت برای رفع منازعه و رسیدن به مصالحه و تفاهم و توافق تاکید دارد. ژیژک به صورت خاص معتقد است تنها راه تصحیح سیاستها و برآورده شدن مطالبات از طرف حکومت و دولت و جامعه تنها «تسخیر خیابان با حضور در خیابان برای فتح سنگرها» است؛ و نه گفتگوی بیحاصل لوکس میان دولت و مردم و یا مردم و کارشناسان و نخبگان دولت. ایران اسلامی طی دو دهه اخیر به ویژه در اعتراضات خرداد تا بهمن ۱۳۸۸ شاهد سیاست دوم خردادی جنبش سبز یعنی «سیاست فشار از پایین و چانه زنی از بالا» بود که حاصل تلفیق سیاست خیابانی و گفتگویی بود اما به صورت ایرانی شده و البته نه چندان موفق آن. (جالب آنکه ظاهراً ژیژک از این سیاست خیابانی درایران ۱۳۸۸ هم حمایت کرده بود). اما از ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸ و ۱۴۰۰ سیاست خیابانی محوریت یافته است و در عوض، سیاست گفتگویی بیرمق و کمرنگ شده؛ اگر نگوییم کاملاً حذف شده است. چالش مهم سیاست خیابانی، رادیکال شدن و احتمالاً میلیتاریزه شدن آن است از هر دو طرف منازعه یعنی: «مردم و پلیس» چیزی که متاسفانه در اعتراضات ماه اخیر ۱۴۰۱ میبینیم. برای رفع این چالش راه حل صحیح منطقاً و عقلاً و شرعا و اخلاقا فقط «سیاست گفتگویی» است و نه سرکوب.
ضرورت قانونی کردن فرهنگ اعتراضات مدنی مسالمتآمیز
نجاتی حسینی ضمن اشاره به تضاد و تناقض روایتهای رسانهای از اعتراضات شهریور میگوید: وفق روایت رسانهای رسانه ملی و نیز روایتهای رسانههای حکومتی و دولتی، اعم از خبرگزاریها و روزنامهها و پلتفرمهای شبکههای اجتماعی هوادار حکومت و دولت؛ رویکرد مسئولان (پلیس به عنوان محور مدیریت بحران میدانی) خویشتنداری و حفظ نظم و تدبیر برای جمع کردن اعتراضات (آن چه آنان اغتشاشات مینامند) است؛ بی هرگونه اعمال خشونت و خونریزی! اما در روایتهای رسانهای شهروند – خبرنگاران، عاملان درگیر در اعتراضات ۱۴۰۱ و شاهدان عینی و پوشش خبری و مستند رسانههای خبری فارسی زبان خارج از کشور (با محوریت بیبیسی فارسی و ایران اینترنشنال و رادیو فردا به ویژه و تا اندازهای من و تو و صدای امریکا) نحوه برخورد پلیس با مردم روایت دیگری دارد که همانا سرکوب است و بازداشت و کشتن معترضان – چیزی که آمار آن در رسانه ملی هم بازتاب داده شده است. آن چه شایسته ایران اسلامی به عنوان یک جامعه پویا و پایا است، سیاست و رویه «قانونی کردن فرهنگ اعتراضات مدنی مسالمت آمیز شهروندی وفق قانون اساسی» است
وی افزود: تضاد و تناقض این روایتهای رسانهای از اعتراضات شهریور – مهر ۱۴۰۱ به حدی است که برای نمونه در «روایت رسانهای رسانه ملی» پلیس ما و مردم ما با هماند و به هم «گل» تعارف میکنند! و از هم تقدیر و تشکر میکنند که البته «سنت حسنهای» است (از جمله در پوشش خبری نشان داده شده دوشنبه شب مورخ ۴ مهر ۱۴۰۱ برنامه خبری «بیست و سی» از اجتماع فراخوان داده شده حکومتی از مردم مسلمان در روز یکشنبه برای دفاع از مقدسات اسلامی دینی)؛ اما در پوششهای خبری ۲ هفته اخیر که توسط رسانههای فارسی زبان خارج از کشور و شهروند خبرنگاران داخل کشور تهیه و نشان داده شده و ارسال شده یا در شبکههای اجتماعی نیمهوصل و نیمهقطع بخاطر محدودیت اینترنتی داخل کشور و حتی برخی رسانههای مستقل داخلی و روزنامههای داخلی رسمی هم منتشر شده است؛ پلیس ما به مردم معترض ما «گلوله» تقدیم میکند و معترضان هم با پلیس درگیر میشوند و به آنها حمله میکنند و حتی موجب کشته شدن پلیس میشوند که قطعاً هر دو «سنت سیئهای» است (درست مانند روایتها از آتش زدن مکانها و خودروها و فضاها و تاسیسات و اموال عمومی). این دو نوع روایت متضاد و متناقض و گیجکننده «گل و گلوله میان مردم و پلیس»، قطعاً از بهتآورترین و شوکآورترین روایتهای رسانهای جهانی از اعتراضات شهریور – مهر ۱۴۰۱ است که هم جای مطالعات تخصصی جدی راهبردی و کاربردی دارد و هم جای تصحیح سیاستهای رسانه ای ملی و داخلی و بومی و محلی.
نجاتی حسینی در ادامه میگوید: فارغ از این روایتها، آنچه شایسته ایران اسلامی به عنوان یک جامعه پویا و پایا است، سیاست و رویه «قانونی کردن فرهنگ اعتراضات مدنی مسالمتآمیز شهروندی وفق قانون اساسی» است؛ بنابراین چون این سیاست منطبق بر قانون اساسی است و این قانون میثاق بین مردم و حکومت است و یک قرارداد اجتماعی معتبر و موثق و لازمالاجرا از سوی طرفین یعنی مردم وحکومت؛ بنابراین عمل به آن نه تنها هیچ خدشهای به سیستم و جامعه وارد نمیآورد که عامل بازتولید پویایی ایران اسلامی نیز هست. در غیر این صورت، باز هم بروز و ظهور مقطعی سیاستهای خیابانی در آیندههای نزدیک و دور هم چنان بسیار محتمل و ممکن خواهد بود.
رسانههای خارج از کشور توانستهاند اعتراضات ۱۴۰۱ را در سطح جهانی رسانهای و جهانی کنند. نحوه بازتاب و بازخوانی و بازنمایی رخدادها برای تاثیرگذاری بر ذهن وکنش مخاطبان رسانه بسیار مهم است و جدی و باید مورد تامل سیاستگذاران رسانه در ایران قرار گیرد.
برچسبها اعتراضات حقوق زنان صدای آمریکا اختصاصی ایرنا ایران اینترنشنال قانون اساسی اعتراضات شهریور 1401منبع: ایرنا
کلیدواژه: اعتراضات حقوق زنان صدای آمریکا اختصاصی ایرنا ایران اینترنشنال قانون اساسی اعتراضات شهریور 1401 اعتراضات حقوق زنان صدای آمریکا اختصاصی ایرنا ایران اینترنشنال قانون اساسی اعتراضات شهریور 1401 روایت های رسانه ای اعتراضات شهریور اجتماعی سیاسی سیاست خیابانی سیاست گفتگویی ایران اسلامی جامعه شناختی مطالبات زنان خارج از کشور قانون اساسی نجاتی حسینی جهانی شده سیاست ها داده شده روایت ها جدی گرفت مهر ۱۴۰۱
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۰۹۹۸۶۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تیتر خاص رسانه عربی درباره ایران/ تحلیل وضعیت اقتصادی پس از «آغاز عصر تحول»
وبگاه المیادین در گزارشی به تاثیر عملیات وعده صادق پرداخته است و نتیجهگیری میکند علیرغم تحریمها، ایران توانسته است اقتصادش را دگرگون سازد، همچنین موفق شد معادله سیاسی علیه رژیم صهیونیستی را با عملیات وعده صادق تغییر دهد.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، وبگاه شبکه خبری المیادین در تحلیلی نوشته است که آخرین تحولات بین تهران و تلآویو بازتابی از تغییر استراتژی قبلی ایران در مقابله با رژیم صهیونیستی است که شامل تغییر آنچه مقامات ایرانی «صبر استراتژیک» مینامیدند، میشود.
به گفته المیادین، برد گسترده عملیات موشکی که در اعماق سرزمینهای اشغالی انجام شد نشان میدهد که ایران به دنبال ایجاد بازدارندگی علیه رژیم اسرائیل و سیاستهای نظامی متحدان غربیاش در خاورمیانه است. با این ملاحظه دیدگاه ایران برای ما روشن میشود: عصر تحول آغاز شده است و آینده نظم امنیتی منطقه بدون حفظ منافع سیاسی و اقتصادی ایران پایدار نخواهد بود.
تغییراتی که پس از هفتم اکتبر (طوفانالاقصی) و تلاش رژیم صهیونیستی برای شکست حماس رخ داد، تنها به ایجاد رویکرد امنیتی استراتژیک جدید ایران سرعت بخشید. نیروهای مسلح یمن با ارتش خود و رزمندگان مقاومت انصارالله مستقیماً علیه رژیم صهیونیستی به درگیری پیوستند و منافع این کشور را در تنگه باب المندب تهدید کردند که بهطور همزمان باعث جلب توجه جهانیان شد.
المیادین معتقد است که تهران از طریق روابط راهبردی خود با صنعا به دیگران این پیام را میدهد که تحرکات علیه منافع خود در منطقه را ساده نمیگیرد. کشورهای غربی اکنون به خوبی از این واقعیت آگاه هستند و با توجه به نگرانیهای فزاینده خود در مورد ضررهای اقتصادی ناشی از خطرات پیش روی امنیت تجارت دریایی، در هفتههای اخیر بهطور فزایندهای بر رژیم اسرائیل فشار آوردهاند تا عملیات نظامی خود در غزه را کاهش دهد.
بر اساس این گزارش، دولت اخلالگر نتانیاهو شدیدترین آسیب را متحمل شد که ممکن است منجر به برکناری او در اواسط جنگ شود. نتانیاهو برای غلبه بر این بحران سعی کرد گوشه امنی برای خود خلق کند و با هدف قرار دادن مستقیم کنسولگری ایران در دمشق و افزایش تنشها، سعی کرد مخالفان را کنترل کند.
تغییر در معادله سیاسی-راهبردیالمیادین تصریح کرده که حمله به کنسولگری ایران در دمشق در اول آوریل از یک سو منجر به شهادت هفت تن از نظامیان ایرانی شد، اما از سوی دیگر مقامات ارشد ایران مانند رهبر معظم انقلاب اسلامی، آیتالله علی خامنهای آن را حمله به حاکمیت و سرزمین ایران خواندند. به عبارت دیگر، رژیم صهیونیستی از خطوط قرمز ایران فراتر رفت و پاسخ قاطع ایران را برای حفظ معادله راهبردی تثبیت شده و تعیین مرزهای مشخص در برابر سیاست تجاوزکارانه رژیم اسرائیل ضروری کرد.
به گفته این شبکه خبری، در روزهای اولیه پس از حمله رژیم صهیونیستی به کنسولگری ایران، کارشناسان واکنش ایران را ارزیابی کردند اما نظرات متناقضی از خود نشان دادند. برخی حدس میزدند که برای جلوگیری از تشدید تنشها یا رویارویی مستقیم نظامی علیه ایالات متحده واکنش ایران محدود خواهد بود. در همین حال، برخی از مقامات غربی تا آنجا پیش رفتند که تهران را از پاسخگویی به رژیم اسرائیل با استناد به هشدارهایی درباره عواقب آن منصرف کنند، اما واکنش ایران نشاندهنده یک شوک در واقعیت بود و تحلیلهای متفاوتی از ایران را برانگیخت.
حملات موشکی و پهپادی گستردهای که از خاک ایران علیه پایگاههای نظامی رژیم اسرائیل انجام شد دیگر جای بحث برای تحلیلگران و مقامات در سراسر جهان نگذاشت. شکست پدافندی رژیم اسرائیل و اصابت چندین موشک ایرانی به اهداف نظامی، صحنه آشکاری از ضعف پدافند اسرائیل را ترسیم کرد؛ این نتیجهگیری، بدون توجه به ادعای دروغین رژیم صهیونیستی مبنی بر شکست حمله ایران یا مداخله چندین کشور بهویژه آمریکا، فرانسه و انگلیس که در جریان این حمله از رژیم اشغالگر دفاع کردهاند، صورت میگیرد.
المیادین تاکید کرده است که این حمله در واقع گامی عظیم در شکلگیری معادلهای جدید برای ایجاد تعادل بین قدرتهای منطقهای بود. هشدار ایران به واشنگتن نسبت به مداخله در مناقشات منطقهای، قطعه دیگری به این دومینو اضافه کرد که اکنون با عقبنشینی آمریکا تکمیل شده است.
علاوه بر اعتماد مقامات ایرانی به تواناییها و قدرت نظامی خود، به نظر میرسد ایران برای ماهها آماده این مرحله میشد و تشدید تنشها را به عنوان یکی از سناریوها پیشبینی کرده بود. پس از دههها تحریمهای شدید اقتصادی، رژیم صهیونیستی انتظار داشت محاسبات ایران در خصوص تلافی با توجه به نگرانی از افزایش مشکلات اقتصادی متفاوت باشد. آنها حدس میزدند که این عملیات تأثیر کمی بر رژیم صهیونیستی داشته باشد، اما حمله موشکی گسترده ایران ثابت کرد که بر این نگرانیها غلبه کرده است.
تحول اقتصادی علیرغم تحریمهای یکجانبهالمیادین در بخش پایانی تحلیل خود نوشته است که رسانههای ایران گزارشهای متعددی منتشر کردهاند که نشان میدهد دولت ابراهیم رئیسی طی چند ماه گذشته به میزان قابل توجهی ذخایر ارزی خود را افزایش داده و به بخش قابلتوجهی از وابستگی خود به صادرات پایان داده است. اما کارت قویتر روی میز، تغییر ذخایر داراییهای خارجی در بانک مرکزی بود، زیرا کشورهای تحریم شده سعی دارند بدون ایجاد بحران اقتصادی با تبدیل ذخایر خود به طلا و فلزات گرانبها تعداد زیادی از تحریمهای اعمال شده علیه خود را خنثی کنند.
این شبکه خبری مدعی است که اطلاعات به اشتراک گذاشته شده توسط منابع معتبر خارجی حاکی از آن است که بانک مرکزی ایران طی سه ماه گذشته در اقدامی بیسابقه، ذخایر طلا و فلزات گرانبها خود را افزایش داده است. این نشان میدهد که ایران با وجود فشار تحریمهای ایالات متحده، در حال کار روی یافتن روشی مطمئن برای تأمین مالی تجارت خارجی است و با آغاز کار در بخش خصوصی و تجارت غیرنفتی، به تجار ایرانی اجازه داده است تا خریدهای ارزی خود را با طلا بپردازند.
در همین راستا، ثبات و کاهش ارزش دلار آمریکا در بازار ایران پس از حمله رژیم صهیونیستی و واکنش ایران نیز نشانگر موفقیت بانک مرکزی در مهار اثرات اقدامات سیاسی بر بازار و موفقیت ایران در جلب مجدد اعتماد تجار است. عملیات رژیم صهیونیستی در نوزدهم آوریل ثابت کرد که مقامات این رژیم با تغییر در ایدههای قبلی خود در مورد عزم ایران برای پاسخ نظامی مواجه شدهاند که جایگاه رژیم غاصب را روی صفحه شطرنج با ایران متزلزل کرده است.
کد خبر 748570